«هیولا» شانزدهمین فیلم «هیروکازو کورئیدا» کارگردان ژاپنی است که در هفتادوششمین جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلمنامۀ این جشنواره را از آن خود کند. کورئیدا در سال 2018 و با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود. فیلمنامۀ این اثر را نویسندۀ موفق ژاپنی «یوجی ساکاماتو» نوشته است. برای بررسی تأثیر طرح معما و ایجاد ابهام در داستان فیلم با ما در نقد فیلم monster 2023 همراه باشید.
بخش اول؛ فیلمنامۀ ضعیف و داستانپردازی بد
فیلمنامۀ بد و داستانپردازی بدتر از «هیولا» یک فیلم مبهم و بهشدت ضعیف ساخته است. فیلم به سه بخش تقسیم میشود که در تحلیل فیلم هیولا بهصورت جداگانه به هر کدام از آنها میپردازیم. بخش اول و معرفی فیلم مربوط به سائوری (مادر میناتو با بازی ساکورا آندو) است. در این بخش از فیلم، کارگردان داستان را از دیدگاه سائوری روایت میکند؛ مادر مجردی که همسر خود را در حادثهای از دست داده است و با تنها پسر محصل خود میناتو (با بازی سویا کوروکاوا) زندگی میکند.
واضح است که پسر مشکلاتی دارد اما با پرداخت نامناسب به داستان نهتنها این مشکلات عیان نمیشود، بلکه شخصیتپردازی میناتو هم ناقص میماند تا ابهام حرف اول را در این بخش از فیلم بزند.
کارگردان برای ایجاد گرهای در داستان و باز کردن آن در بخشهای بعد که فیلم از دیدگاه افراد دیگر روایت میشود، قسمت بزرگی از حقیقت را پنهان میکند. شاید بتوان این مسئله را به این شکل توجیه کرد که چون کارگردان این بخش فیلم را از دیدگاه سائوری روایت میکند، مخاطب هم دقیقاً با همان مواردی مواجه میشود که او میبیند؛ اما ابهام داستان فقط به همین مسئله خلاصه نمیشود که در ادامۀ نقد فیلم هیولا به آنها میپردازیم.
رفتار عجیب مدیر (فوشیمی با بازی یوکو تاناکا) و معلمان مدرسه با سائوری که عکسالعملی ندارند و حتی دیالوگ نمیگویند تا بیننده را از این ابهام نجات دهند بهشدت آزاردهنده است. این امر باعث میشود شخصیتپردازی هیچکدام از کارکنان مدرسه شکل نگیرد؛ در حالی که با دو کاراکتر اصلی داستان یعنی مدیر و معلم میناتو (هوری با بازی ایتا ناگایاما) در این بین مواجهیم.
اینهمه ابهام آنهم در یکسوم ابتدایی فیلم باعث میشود مخاطب هرگز با سائوری همذاتپنداری نکند و با او در مسیر داستان همتجربه شود.
بخش دوم؛ شوکهای پیدرپی و خلق ابهامات جدید
در بخش دوم فیلم، داستان از دیدگاه هوری روایت میشود. معلم که در قسمت اول شخصیتی منفی به نظر میرسید در این بخش کاراکتری مثبت میشود.
میناتو عنوان کرده بود که معلمش در مدرسه او را مورد اذیتوآزار قرار میدهد، اما کارگردان با عوض کردن زاویۀ دید، هوری را در این ماجرا بیتقصیر نشان میدهد. شوکی که از این طریق به مخاطب وارد میشود شاید بتواند سمپات ما را به معلم جلب کند ولی هرگز اجازۀ همذاتپنداری نمیدهد؛ چراکه در نقد فیلم مشخص میشود این موضوع ابهامهای جدیدی به فیلم اضافه میکند. دلیل اینکه هوری به معلم خود تهمت میزند هرگز مشخص نمیشود و ما همچنان در حالی که دو سوم از زمان فیلم گذشته است با داستانی مبهم طرف هستیم.
کارگردان نهتنها بلد نیست داستان را چگونه بیان کند و فرم اثر را شکل دهد، بلکه در بیان «چۀ» داستان هم عاجز است و در واقع این موضوع را فدای شوکهایی میکند که در هر قسمت قرار است مخاطب را با آن مواجه کند.
بین بخش دوم و پایانی فیلم با قسمتی کوتاه مواجه میشویم که در واقع زندگی مدیر مدرسه را نشان میدهد. پیرزنی که حرف نمیزند و کاری بهجز عذرخواهی کردن بلد نیست. تنها این مسئله را از زندگی او میدانیم که نوۀ خود را سهواً با ماشین زیر گرفته است، شوهرش گناه او را گردن میگیرد و هماکنون در زندان است. دیالوگی که در این قسمت بین مدیر مدرسه و شوهرش اتفاق میافتد عملاً هیچ کمکی به پیشبرد داستان ندارد.
بخش سوم؛ دستوپا زدن کارگردان در باتلاقی که در آن فرو میرود
در نقد فیلم هیولا به بخش سوم که شاید مهمترین قسمت این فیلم باشد میپردازیم. در این بخش زاویۀ دید دوربین از نگاه «میناتو» داستان را روایت میکند. کارگردان میخواهد همۀ ابهامهای موجود در بخشهای قبلی را از بین ببرد، اما تلاش او هرگز جواب نمیدهد. در این بخش نقش یوری هوشیکاوا (همکلاسی میناتو با بازی هیناتا هیراگی) پررنگتر از قبل میشود که در واقع کلید حل بسیاری از معماهای این فیلم است. یوری که نهتنها در مدرسه بلکه از طرف پدر خود هم مورد تمسخر و تحقیر واقع میشود، حس ترحم میناتو رو برمیانگیزاند و او در تلاش است که با یوری به دور از چشم سایر همکلاسیانش ارتباط دوستی برقرار کند.
این ارتباط که بهواسطۀ انسانیت میناتو شکل میگیرد در ظاهر خوب است، اما این موضوع دو مشکل اساسی دارد. اول اینکه شخصیت یوری بهشدت منفعل است. او هیچ عکسالعملی نسبتبه آزارواذیت همکلاسیانش ندارد. البته چون این رفتارها از شوخیهای کودکانه فراتر نمیرود شاید خیلی آزاردهنده نباشد، اما زمانی که پدر یوری به شخصیت او توهین میکند و این موضوع بارها در فیلم تکرار میشود احساس انزجار شدیدی در مخاطب شکل میگیرد.
تنها عکسالعملی که یوری در این فیلم از خود نشان میدهد و بار مشروبفروشی را آتش میزند اصلاً کنشمند نیست؛ چراکه نتیجۀ فوران عقدههای جمعشدهاش است. ترحم میناتو به یوری هم به شکلی منفعلانه بروز میکند؛ چراکه دوستی این دو نفر در تنهایی دونفره اتفاق میافتد و میناتو از ترس اینکه سایر همکلاسیانش او را بهخاطر رابطه با یوری سرزنش کنند با او در جمع حرف نمیزند.
در واقع انسانیتی که کارگردان سعی دارد در شخصیت این دو کاراکتر خلق کند به دلیل نبود کنشگری هرگز شکل نمیگیرد، حس همذاتپنداری مخاطب را برنمیانگیزاند و به او اجازه نمیدهد داستان را همراه این دو نفر تجربه کند. کارگردان در این بخش شاید بتواند یکسری از ابهامهای ظاهری بخشهای قبل را برطرف کند، اما به دلیل شوکی که به مخاطب میدهد هرگز تأثیرگذار نیست.
میناتو بیجهت به معلم خود (هوری) تهمت میزند. به دروغ میگوید که هوری او را در مدرسه کتک زده است و جملات تحقیرآمیز پدر یوری به پسرش را به معلم خود نسبت میدهد. او میگوید این حرفها از زبان معلمش برای تحقیر او زده شده است.
هیچیک از کارکنان و مدیر مدرسه به دفاع از همکار خود اقدام نمیکنند و خیلی راحت او از مدرسه اخراج میشود. حتی شاگردان مدرسه نیز این تهمتهای دروغین را تصدیق میکنند و دلیل هیچیک از این کارها در طول فیلم مشخص نمیشود.
پایانبندی فیلم؛ تیر خلاص بر پیکر بیجان فیلم
متأسفانه کارگردان بهقدری درگیر طرح معما و حل آن میشود که این فیلمنامۀ بد را به بدترین شکل ممکن نیز روایت میکند. نوع روایت داستان موضوعی است که نظر منتقدان را در نقد فیلم خارجی به خود جلب میکند. پایان فیلم نیز مثل کل فیلم بد تمام میشود.
مرگ میناتو و یوری و قدم گذاشتن آنها با شادی و شعف در باغی سرسبز (مثلاً بهشت) نشانۀ آزادی و رهایی آنهاست اما آیا زندگی این دو نفر و مشکلاتشان بهقدری حاد بود که فقط مرگ راهحل آن باشد؟ مرگی که فقط شوکی جدید به مخاطب وارد میکند و تیر خلاص را بر پیکرۀ فیلمی میزند که در تماممدت در ابهام و شوک بود.
خواندن بهترین نقد فیلم های سینمایی در سایت اهل سینما
کورئیدا در «هیولا» دنیایی میسازد که نهتنها مخاطب بلکه خودش هم نمیتواند با آن ارتباط بگیرد. معماها و ابهامهای فیلم بهقدری زیاد است که کارگردان را هم اسیر باتلاق آن میکند و هرچه بیشتر در آن دستوپا میزند، بیشتر فرومیرود. وقتی شخصیتپردازی بهدرستی شکل نگیرد و ما با کاراکترهای داستان بهصورت مبهم مواجه شویم، هرگز نمیتوانیم دنیای داستان را با آنها تجربه کنیم.
برای آشنایی بیشتر با فیلمهای مهم تاریخ سینما، شما علاقهمندان به فیلمهای درام و سایر ژانرها را به خواندن نقدهای موجود در سایت اهل سینما به آدرس www.fromcinema.com دعوت میکنیم. در سایت اهل سینما چند جوان تحصیلکردۀ سینما نقدهای اصولی و جذابی برای فیلمها، سریالها و انیمههای جهان مینویسند. شما فقط با یک کلیک به همۀ نقدهای سایت اهل سینما دسترسی خواهید داشت.
رپورتاژ آگهی – این مقاله به صورت آگهی در وبسایت بهترین هست قرار گرفته و تایید صحت و درستی محتوای منتشر شده، برعهدهی ناشر مقاله است.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.